متن تسلیت تاسوعا و عاشورای حسینی – ۵۴

ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣیخوﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ، ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ،ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ، قصه ﯾﮏ ﻇﻬﺮ ﻏﻤﮕﯿﻦ، ﮔﺮﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﯿﻦ، ﻟﺮﺯﺵ ﻃﻔﻼﻥ ﻧﺎﻻﻥ، ﺯﯾﺮ ﺗﯿﻎ ﻭ ﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ، ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍﯼ ﺳﻮﺯﺍﻥ، میدود ﻃﻔﻠﯽ ﺳﻪ ساله ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ… ﺁﺥ “ﺑﺎﺭﺍﻥ

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *